طفل 14 ساله ی در ولایت بغلان دو تن را کشت و مادرش را مجروح ساخت

گلاب الدین طفل 14 ساله ی است که یک روز پیش در قریه سجان ولسوالی نهرین دو کاکا اش را بوسیله شلیک مرمی بقتل رساند و مادرش را مجروخ ساخت.

او میگوید قبل از تولد من پدرم در ایران فوت کرده است و من 4 ساله بودم که مادرم را کاکایم را به زنی گرفت  و از آن وقت به بعد مرا لت و کوپ می کرد و روز خوش نمی داد همیشه مرا پشت هیزم به کوه روان می کرد و هیچ گاهی نمی گذاشت تا با دوستانم بازی کنم.

همین بود که یک روز هنگام برف جنگی در نزد بچه ها مرا دشنام داد و لت کرد و من هم همان وقت تصمیم کشتنش را گرفتم.

تا اینکه 12 شب تفنگ را گرفت و شوهر مادرش را در بستر خوابش بقتل رساند و مادرش را مجروح ساخت.

به گفته او کاکای دیگرش که گنگ هم بوده است به قصد دستگیری بالای او حمله کرد او هم ناچار از ترسش بالای او فیر نمود که او هم کشته شد.

گلاب الدین در حالی که دو کاکا اش را کشته است در هنگام صحبت گاهی لبخند می زند و هیچگونه ترسی در سیمایش پیدا نیست.ولی به گفته خودش ازینکه مادرش مجروح شده و کاکای گنگ اش را هم کشته است خیلی پشیمان هست.

او میگوید در زنده گی دو کسی بود که او را زیاد دوست داشت یکی هم مادرش که حال مجروح است و دیگر یک طفل هم سنش که همیشه همرای او پشت هیزم می رفت، گفتن همین قصه او را خیلی متاثر ساخت و گلویش را بغض گرفت.

او حلیم، خوش برخورد و باهوش به نظر می رسد در زنده گی آرزو هایی هم دارد که همانا درس بخواند و معلم شود به گفته اش که هیچ گاهی شوهر مادرش نخواسته بود و اجازه اش را نداده بود که او درس بخواند.

گلاب الدین در حالی که دو تن را کشته است و از عاقبت کارش هم هیچگونه آگاهی ندارد و حال در نظارت خانه قوماندانی امنیه ولسوالی نهرین به سر می برد می گوید: میخواهم مرا آزاد کنند و مادرم را بیاورند تا در یکجای امن با مادرم که بسیار دوستش دارم زنده گی کنم .

ثارمن جمال ناصر فرمانده پولیس نهرین میگوید: شب جمعه این طفل دو کاکایش را کشته و مادرش را زخمی کرده است به گفته ی ناصر وضعیت صحی مادرش نگران کننده نیست.

وی افزود دوسیه گلاب الدین را به زود ترین فرصت تکمیل و به مراجع مربوطش خواهند فرستاد.

این تنها گلاب الدین نیست که قربانی برخورد های ناسالم فامیل گردیده است . ده ها تن و شاید هم هزارها تن هستند در گوشه و کنار کشور بار مشکلات زنده گی را می کشند و به خواست های درونی شان هرگز نمی رسند.

محراب الدین ابراهیمی

بغلان – نهرین

21/11/1301